tag:blogger.com,1999:blog-72099652024-03-13T20:08:28.433+03:30عیالات متحدهUnknownnoreply@blogger.comBlogger125125tag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1139557929388057562006-02-10T11:07:00.000+03:302007-10-02T17:57:58.818+03:30تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل<p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">اینجا اصفهان است، پایتخت فرهنگی جهان اسلام!!!!</span></p><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">و این پیام فرهنگی از قلب ام القرای جهان اسلام است به عموم شهروندان جهان و حومه:</span></p><div align="center"><br /></div><p dir="rtl" align="center"><span lang="fa">(تصاویری از قمه زنی در اصفهان)</span></p><p dir="rtl" align="center"><a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura1.jpg">1</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura2.jpg">2</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura3.jpg">3</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura4.jpg">4</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura5.jpg">5</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura6.jpg">6</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura7.jpg">7</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura8.jpg">8</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura9.jpg">9</a> <a href="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/Ashura10.jpg">10</a><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><span lang="fa"><br /></p><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">در اینجا و بدینوسیله (یعنی همین وسیله ای که این بالا مشاهده می کنید) نیاز مبرم و اساسی خود را به انرژی هسته ای و بمب اتمی صلح آمیز و حمایت خود را از اقدامات دولت کریمه اعلام می کنیم تا دنیا دستش بیاد با کی طرفه.</span><br /></p><br /></span><br /></span></span></span></span></span></span></span></span></span>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1134080563567077042005-12-02T13:30:00.000+03:302005-12-09T01:52:43.616+03:30اگر نامهربان بودیم، رفتیم<div align="right">امروز 18 آذره. دو سال پیش دقیقا در چنین روزی بود که نوشتن این وبلاگ را شروع کردم. قبل از اون چند ماهی بیشتر نبود که با وبلاگ آشنا شده بودم و وبلاگ می خوندم. البته وبلاگ خوانی برای من در اون روزها که روزهای اوج کاریم بود و باید وقتم بیشتر صرف انجام تحقیقات و اتمام تزم می شد نوعی علافی و فرار از کار سخت فکری بود که بعضی وقتها بد جوری به هم می پیچید. تا اینکه خودم به فکر نوشتن وبلاگ افتادم. راه اندازی این وبلاگ هم بیشتر به این منظور بود که مطالب جالبی که بیشتر از طریق ایمیل به دستم می رسید به اشتراک بگذارم. قصد نوشتن جدی نداشتم. به همین خاطر عنوان اولین پستم رو "علافی از نوع سوم" گذاشتم. حالا نوع اول و دومش چی بود رو الان یادم نمی آد! یادمه درست بعد از انتشار اولین پست وقتی برگشتم تا وبلاگم رو ببینم چه ریختی شده دیدم یه دونه کامنت دارم. اولش باور نمی کردم ولی وقتی بازش کردم دیدم جدی جدی کامنت راس راسکیه اونم از طرف آیت الله العظمی ملا حسنی کانادایی! که تولد وبلاگم رو تبریک گفته بود. خلاصه دریافت این کامنت که بلافاصله لینک ملا رو هم به عنوان اولین یار وبلاگی توی وبلاگ گذاشتم باعث شد وبلاگ برام جدی تر بشه و از حد ایمیلهای چرت و پرت فراتر بره. </div><div align="right"><br />با اینحال اوایل مطالب وبلاگ هیچ هویت مشخصی نداشت و الان که برمی گردم می خونم می بینم سطحش هم خیلی پایین و در پیت بوده! تا جایی که بعد از این که پرشین بلاگ وبلاگم رو فیلتر کرد و مجبور شدم بیام به بلاگ اسپات خیلی از پستهای اولیه رو از توی آرشیوم به اینجا منتقل نکردم تا آبرویی که بعد از هشت نه ماه کسب کرده بودم نره! با بسته شدن وبلاگ اولم در پرشین بلاگ کلی حال کردم که آخ جون بالاخره ما رو هم یکی آدم حساب کرد و مهم شدیم! و بدین ترتیب بود که عیالات به جمع بزرگان عالم وبلاگی پیوست و معروف شد. هرچند این معروف شدن به بهای از دست دادن خوانندگان میلیونی وبلاگ اولش بود! </div><div align="right"><br />در مدتی که در شهر مونترال زندگی می کردم سوژه برای هر دو سه روز یکبار آپدیت کردن داشتم و دوستان خیلی خوبی هم از طریق وبلاگ پیدا کردم. ولی بعد از اومدنم به ایران در مهر 83 که اولش قرار بود موقتی باشه و کم کم دائمی شد، هم سوژه برای نوشتن و هم حس و حال نوشتن رو از دست دادم. از پارسال تا حالا هم با توجه به شرایط بدی که زندگیم داشته همونطور که می بینید نوشتن وبلاگ حالت "کج دار و مریز" بوده. این وضعیت فیلترینگ هم دیگه اعصاب واسه آدم نمی ذاره تا جاییکه همونطور که دوستان من در ایران می بینند حتی سایت عکسهای این وبلاگ هم فیلتر شده. خودم هم می دونم که هیچ کدوم از مطالب این وبلاگ مالی نیست و نه ارزش وقت گذاشتن برای نوشتن و نه وقت گذاشتن برای خواندن داشته اند. ولی با همه این حرفها وبلاگ در این دو سال جزئی از وجود من شده و هیچ وقت از من جدا نشده. خوندن و نوشتن وبلاگ تغییرات و تأثیرات خیلی زیادی هم در باورها و اعتقاداتم ایجاد کرده که دیگه هرگز برگشت پذیر نیست. </div><div align="right"><br />بودن در دنیای وبلاگستان حس و حال عجیبی به آدم می ده. یه جور احساس زنده بودن و جوانی. هرچند جزء بسیار ناچیز این فضا و با خوانندگانی به اندازه انگشتان دست و فوقش پاها باشی! به همین خاطر خداحافظی از این دنیای پرشور و نشاط وبلاگی خیلی سخته. سه ماه پیش سی وسه ساله شدم. با اینحال این نصفه اول عمرم به درس خوندن گذشت و تموم شد رفت پی کارش و چیزی ازش عایدمون نشد. از فردا قراره برم سر یه کار تمام وقت رسمی. ببینیم از این نصفه دوم عمر چیزی در می آد بیرون یا نه! به خاطر ماهیت این کار و محیط امنیتیش ممکنه دیگه نتونم به نوشتن در اینجا ادامه بدم. ولی اگه شرایط و اوضاع مساعد و مناسب بود باز در خدمت امت شهیدپرور اسلام خواهم بود. لذا خداحافظ دنیای دوست داشتنی مجازی من و خداحافظ تمام دوستان و خوانندگان عزیز وبلاگی که به اندازه یک دنیای واقعی دوستتون دارم. البته فعلاً!</div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1134220774301260582005-12-01T16:46:00.000+03:302005-12-15T02:16:59.226+03:30تزریق<p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">آخرین روش علمی جهت حل معضل کنکور و حذف کامل آن از سیستم آموزشی ایران و بلکن کل جهان اسلام از سوی یکی از دانشمندان بزرگ کشف و شهود و سپس <a href="http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=261827">پیشنهاد شد</a>. حجت الامسال "ته قویان" نماینده ولی فقیه در دانشگاه بهشتی دو عامل تزریق و همخوانی را راه حل حذف کنکور دانسته و بیان فرموده اند "با تزریق دین به دانشگاه و وادار کردن علم به هم خوانی با دین دیگر نیازی به برگزاری کنکور نخواهد بود" این بدین علت است که با تزریق دین به دانشگاه دیگر کسی رغبتی به رفتن به دانشگاه نداشته و خودبخود تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه کم می شود و به جایی می رسد که دانشگاه برای ترغیب و جلب دانشجو مجبور شود پول هم بدهد! البته بنا به دلایل بهداشتی پیشنهاد می شود برای اجرای این طرح از روشهای دیگری بغیر از تزریق استفاده شود یا حداقل از سرنگ مشترک استفاده نشود. </span></p><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">ایشان همچنین افزوده اند که "در بسیاری از دانشگاههای دنیا دانشجویان به دلیل فشار کار علمی خودکشی می کنند". درحالیکه در کشور ما دانشجویان به دلیل کارهای غیر علمی مورد فشار و خودکشی قرار می گیرند.</span></p><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">اسهالات فوق نشان می دهد این حجت الامسال فقط به نمودن ولی فقیه در دانشگاه بهشتی قانع نبوده و مایلند یک میلیون و اندی دانشجو را هم نه تنها در دانشگاه بهشتی که در کلیه دانشگاههای آزاد و زندانی بنمایند و دین را مستقیما تزریق کنند!</span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1133517776121069392005-11-26T15:33:00.000+03:302005-12-02T13:32:56.136+03:30بره انسان نما یا گوسفند مفعول؟<p dir="rtl" align="right">اون موقع که امام خمینی در رساله پر فیض خودشون احکام جماع و وطی با حیوانات زبون بسته رو تشریح می فرمودن* هی نشستین و گفتین آخه این مسائل به چه دردی می خوره؟ کی می ره ...ن گوسفند بذاره؟!! حالا دیدین به چه دردی می خورد؟ بفرما اینم نتیجه اش:</p><p dir="rtl" align="right"><br /><a href="http://www.irna.ir/fa/news/view/line-9/8408297103144545.htm">برهاي انسان نما از شكم گوسفندي در بروجرد خارج شد</a><br /><img height="187" src="http://www.irna.ir/filesystem/84/08/29/842515-43-41_n.jpg" width="250" align="left" border="0" /></p><br /><p dir="rtl" align="right">مسوول اداره دامپزشكي بروجرد گفت: برهاي با چهرهاي انسان نما از شكم گوسفندي در حين كشتار دراين شهرستان خارج شد. "محمدرضا جباري" روز يكشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا افزود: اين بره كه در حين كشتار دركشتارگاه صنعتي بروجرد مشاهده شده است، فاقد پوزه بوده و از نظر ترتيب قرار گرفتن گوش و چشمها همانند انسان ميباشد.</p><br /><p dir="rtl" align="right">*اگر کسی حیوانی را وطی کند (یعنی از اون کارهای بد با حیوون بی زبون!!!) و منی از او بیرون آید، غسل تنها کافی است. و اگر منی بیرون نیاید چنانچه پیش از وطی وضو داشته باشد باز هم غسل تنها کافی است و اگر وضو نداشته باشد، احتیاط واجب آنست که غسل کند و وضو بگیرد.<span lang="fa"> (لذا مومنین عزیز دقت کنند پیش از وطی با حیوان وضو بگیرند که هم ثوابش بیشتره هم درد سرش کمتر)</span></p><br /><p dir="rtl" align="right">*اگر کسی با اسب و الاغ و قاطر وطی کند (کارهای خیلی بد!!!) گوشت آنها حرام میشود و باید آنها را از شهر بیرون ببرند و در جای دیگر بفروشند.<span lang="fa"> (حالا هی بگین چرا در رستورانهای بین راهی گوشت خر به خورد مردم می دن! بابا حکم خداست دیگه)</span></p><br /><p dir="rtl" align="right">*اگر کسی با گاو و گوسفند و شتر نزدیکی کند، بول و سرگین آنها نجس میشود و باید بدون آنکه تاخیری بیفتد آن حیوان را بکشند و بسوزانند.<span lang="fa"> (نه اینکه بذارن بزاد و آبرو ریزی راه بندازه!)</span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1132753329343422602005-11-23T17:10:00.000+03:302005-11-23T17:40:25.766+03:30<div align="right">!کسی از <a href="http://atamadon.blogspot.com">علی تمدن</a> خبر داره؟ نکشته باشنش بیچاره رو</div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1131260535403998822005-11-06T10:23:00.000+03:302005-11-06T10:32:15.406+03:30کامیون دات کام<div align="right">:پشت کامیونی نوشته بود</div><div align="right"> </div><div align="right">تند رفتن نیست شرط مردی عشق آنست که برگردی</div><div align="right"> </div><div align="right">حالا صرفنظر از قوفیه و وزن و محتوی و غلط املایی و انشایی و اینا فکر می کنید نمره کامیونه چی بود؟</div><div align="right">.</div><div align="right">.</div><div align="right">قزوین-11</div><div align="right"></div><div align="right"> </div><div align="right">در همین رابطه از راننده مربوطه پرسیدند از کدوم ترانه بیشتر خوشت می آد؟ می گه ببم جان از اون آهنگ هایده که می گه : کبوتر بچه کرده ، کاش بودی و می دیدی</div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1129196373976981172005-10-13T13:04:00.000+03:302005-10-13T13:09:33.983+03:30زمین<p class="MsoNormal" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right"><span lang="FA">اگر ما سن زمین را که غیر قابل تصور است فشرده کنیم و هر 100 میلیون سال آن را یک سال بگیریم، کره زمین ماند فردی 46 ساله خواهد بود.</span></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right"><span lang="FA">هیچ اطلاعاتی راجع به هفت سال اول این فرد وجود ندارد و در مورد سالهای میانی زندگی او نیز اطلاعات کم و بیش پراکنده و نامطمئنی وجود دارد. </span><span lang="FA">اما امروز ما تحقیقا می دانیم که در سن 42 سالگی گیاهان و جنگلها پدیدار شده و شروع به رشد کرده اند.</span></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right"><span lang="FA">اثری از دایناسورها و خزندگان عظیم الجثه تا یک سال پیش نبوده است؛ یعنی وقتی که زمین 45 ساله بود. پستانداران 8 ماه پیش رسیده اند. در اوایل هفته گذشته میمون های آدم نما به آدمهای میمون نما تبدیل شده و آخر هفته گذشته دوران یخ سراسر زمین را در بر گرفت. انسان جدید فقط حدود 4 ساعت روی زمین بوده که طی همین یک ساعت گذشته کشاورزی را کشف کرده. انقلاب صنعتی فقط همین یک دقیقه پیش اتفاق افتاد...</span></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right"><span lang="FA">حال ببینیم که در این یک دقیقه انسان چه بلایی بر سر این فرد 46 ساله آورده است. طی این 60 دقیقه بیولوژیکی انسان یک آشغالدانی کامل از این بهشت ساخته است. او تعداد خودش را به نسبت سرسام آوری زیاد کرده و باعث انقراض نسل 500 خانواده از جانداران شده است. او سوختهای این سیاره را غارت کرده و الان مانند یک کودک بی شعور ایستاده و خیره شده به این حمله برق آسا...</span></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right"><span lang="FA">اخیرا نیز گونه ای دیگر از این نوع جانور دوپا به نام آخوند رشد و تکثیر یافته که اثرات یک تمدن 13 دقیقه ای را تنها در عرض 9 ثانیه به فاک فنا داده است...</span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1127373364204076722005-09-22T10:42:00.000+03:302005-09-22T11:01:09.790+03:30حدیث هفته<div align="right">بعد از دعای فرج خواندن رئیس کاملا محترم جمهور در صحن عمومی سازمان ملل این هم از حدیث چراغانی نیمه شعبان!</div><div align="center"><strong></strong> </div><div align="center"><strong>!المهدی طاووس اهل الجنه</strong></div><br /><p align="center"><img alt="Image hosted by Photobucket.com" src="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/tavoos.jpg" /></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1126610947452216242005-09-13T15:55:00.000+04:302005-09-13T15:59:07.456+04:30<div align="right">(1.4 MB) <a href="http://www.tiksoft.com/index.php?url=uggc%2Sjjj.venavna.pbz%2SNaljnl%2S2005%2SNhthfg%2SVzntrf%2Sradryno.jzi">پیرو خط امام</a> </div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1126511165734254122005-09-12T12:09:00.000+04:302005-09-12T12:16:06.296+04:30تابلوی راهنمایی رانندگی<div align="right">این تابلو بعد از شهردار شدن پرزیدنت فعلی به علائم راهنمایی و رانندگی اضافه شده. به نظر شما معنی و مفهوم اون چیه؟</div><div align="right"><br /></div><p align="center"><img alt="Image hosted by Photobucket.com" src="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/sign.jpg" /></p><div align="right">الف- خطر دستپاچه شدن</div><div align="right"><br /></div><p dir="rtl" align="right">ب- به توالت نزدیک می شوید</p><div align="right">!ج- مواظب باشید، اینجا ریده شده توش</div><div align="right"><br /></div><p dir="rtl" align="right">د- همه موارد فوق</p><div align="right">جواب: این تابلو اکثرا درست در محل دوربرگردانهای اختراعی آقای احمدی نژاد نصب می شود. وقتی شما با سرعت زیاد در لاین سوم بزرگراهها و بلوارهای بزرگ در حرکتید ناگهان با یک قنبل منقل در جلوی خود مواجه می شوید. لذا دستپاچه خواهید شد و این تابلوی هشدار برای همین است! دو گزینه دیگر هم که با دیدن ریدمان انجام شده در وسط خیابان بدون شرح واضح است. لذا گزینه (د) صحیح است.</div><div align="right"><br /></div><p dir="rtl" align="right">جوک دوبله نشده:</p><div align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">Interview at US immigration </strong></div><div align="left"><br /></div><p align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">Q: Ur name pls? </strong></p><div align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">A: Abdul Aziz </strong></div><div align="left"><br /></div><p align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">Q: Sex? </strong></p><div align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">A: 3 times a week </strong></div><div align="left"><br /></div><p align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">Q: I mean, Male or female? </strong><br /></p><div align="left"><br /></div><p align="left"><strong style="FONT-WEIGHT: 400">A: Does not matter. Sometimes even camel !</strong></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1126335745674128332005-09-10T11:29:00.000+04:302005-09-10T11:32:25.680+04:30<p align="center"><img alt="Image hosted by Photobucket.com" src="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/woman.jpg" /></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1125240132365995022005-08-28T18:53:00.000+04:302005-08-28T19:12:12.376+04:30نکاتی در مدیریت<p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">داشتم دنبال یه مطلب توپ واسه پست امروز می گشتم که مطلب زیر رو توی آرشیو ایمیلهام پیدا کردم. هرجند ممکنه اونو جای دیگه خونده باشید، ولی خوندن دوباره اون به خصوص به مناسبت آغاز به کار دولت جدید با سیستم مدیریتی ابتکاری! خالی از لطف نیست: (ضمنا از خانوما پیشاپیش عذرخواهی می شود!!)</span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><strong>«درس اول»</strong><br />يك روز آقا كلاغه نشسته بود روي شاخه درخت و با تخماش بازي ميكرد! <span style="font-size:10;">(1)</span> آقا خرگوشه كه داشته ازون زير رد ميشده نگاه ميكنه، ميبينه كلاغه اون بالا داره واسه خودش حال ميكنه، بهش ميگه: آقا كلاغه! فكر ميكني منم ميتونم بشينم اين زير با تخمام بازي كنم؟! <span style="font-size:10;">(2)</span> آقا كلاغه هم ميگه: بعله كه ميتوني! خلاصه آقا خرگوشه هم ميشينه زير درخت و شروع ميكنه با تخماش بازي كردن. هنوز پنج دقيقه نگذشته بوده كه آقا روباهه از پشت يك بوته ميپره و آقا خرگوشه رو يك لقمة چپ ميكنه.<br /><br />- <strong>نكتة مديريتي</strong>: براي اينكه آدم بتونه صبح تا شب بشينه يكجا و با تخماش بازي كنه، بايد اون بالا بالاها نشسته باشه!!<br /><br /><strong>«درس دوم»</strong><br />يك روز حاجآقا كبك به اتفاق خانومش زير يك درخت بلند نشسته بودن و با آقا غازه گپ ميزدن. همينجوري از هر دري گفتند، تا يهو حاجآقا كبك نگاه ميكنه به درخته و آهي ميكشه و ميگه: ااااي خدا جون... كاش ميشد من يك روزي رو يكي ازون شاخههاي بالا ميشستم. يك مدت ميگذره، آقا غازه حاجآقا كبك رو ميكشه كنار، بهش ميگه: رفيق... چقدر دوست داري امشب رو رو اون شاخه سر كني؟ حاجآقا كبك ميگه: خـــيـــلي... حاضرم به خاطرش هركاري بكنم. آقا غازه ميپرسه: هركاري؟ حاجآقا كبك ميگه: هركاري! آقا غازه يك نگاه به كپلِ گوشتيِ حاجخانوم كبك ميندازه، يك ابروش رو ميندازه بالا، ميگه: هركاري؟! حاجآقا اول شاكي ميشه، مياد كه داد و بيداد كنه و خشتك آقا غاز رو به سرش بكشه، كه يهو باز چشمش ميافته به شاخة درخت و آخر تصميمش رو ميگيره و ميگه: قبول! خلاصه آقا غازه ميره اونور و يك دور سـيــــــر ترتيب حاجخانوم كبك رو ميده و بعد با لبخند رضايت بر لب مياد و حاجآقا كبك رو بلند ميكنه و ميگذاره رو يك شاخة درخت. حاجآقا كبك هم يك دو سه ساعتي داشته آخر حال دنيا رو ميكرده كه چشمش ميافته به شاخههاي بالاتر، آقا غازه رو صدا ميزنه ميگه: برادر، راه داره من رو ببري چندتا شاخه بالاتر؟ آقا غازه باز يك ابرو رو ميندازه بالا، ميگه: رااااه كه داره حاجي، ولي كااار ميبره! حاجآقا كبك هم ميگه: كسعمش بابا.. برو به كارت برس! خلاصه آقا غازه باز ميره پايين و يك دور ديگه درِ بدخت حاجخانوم كبك ميگذاره و بعد هم پرواز ميكنه مياد حاجآقاكبك رو ميگذاره نوك درخت. حاجآقاكبك ديگه واسه خودش تو اوج فضا بوده و كيفش به اتمام كوك، كه تو همون حال و احوال مزرعهدار مهربون كه يك كبك سفيد و چاق و چله رو نوك درخت توجهش رو جلب كرده بوده، با يك تير خلاصش ميكنه.<br /><br />- <strong>نكتة مديريتي</strong>: جاكشي و زن قحبهگي ممكنه آدم رو به شاخههاي بالا برسونه، ولي آدم رو اون بالا نگه نميداره!!<br /><strong></strong></p><p dir="rtl" align="right"><strong>«درس سوم»</strong><br />گنجيشك كوچولو تو يك روز سرد زمستون داشت بالاي يك مزرعه پرواز ميكرد. هوا اونقدر سرد بود كه بعد از يك مدت گنجيشك كوچولو تو هوا يخ زد و افتاد پايين. يك مدت همينطور مثل يك گلولة يخ زده اونجا افتاده بود كه يهو آقا گاوه كه داشت ازونجا رد مي شد يك تاپالة مشتيِ با پدر مادر(!) انداخت رو گنجيشك كوچولو. چند دقيقه بعد گرماي مطبوع تاپالة آقا گاوه يخ گنجيشك كوچولو رو آب كرد و گنجيشك كوچولو هم كه حالا حسابي گرم شده بود، از شدت خوشحالي شروع كرد به آواز خوندن. صداي آواز گنجيشك كوچولو رسيد به گوش آقا گربه كه از همون نزديكي ميگذشت و اون هم صدا رو دنبال كرد و اومد بالاسر تاپالة آقا گاوه و با دقت گنجيشك كوچولو رو از اونتو درآورد و بعد هم با لذت خوردش.<br /><br />- نكتة مديريتي اول) هركسي كه تا گردن ميرينه به آدم، دشمن آدم نيست!<br />- نكتة مديريتي دوم) هركسي كه آدم رو از تو گه نجات ميده، رفيق آدم نيست!<br />- نكتة مديريتي سوم) اگه تا گردن تو گـه گير كردين، لااقل دهنتون رو ببنيدن!!<br /><br /><span style="font-size:10;">------------------------------------------------<br />1) ملت فكر بد نكنيد! منظور تخمهاييه كه از توش جوجه كلاغ در مياد!<br /><br />2) ملت! حالا اگه خواستين ميتونيد فكر بد كنيد!!</span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1124523466831922762005-08-20T10:56:00.000+04:302005-08-20T12:16:28.310+04:30نگاهی اجمالی به گابینه<p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span lang="FA" style="FONT-WEIGHT: normal;color:windowtext;" ><span >معرفی اعضای گابینه (در لهجه اصفهانی به گاو گفته می شود گاب!) جدای از آنکه نشاندهنده عمق فاجعه ای است که کشور حداقل در چهار سال آینده با آن روبرو خواهد بود، نشاندهنده بُعد دیگری از فاجعه بحران مدیریت در سالهای گذشته نیز هست. مشتی افراد بی سواد که از ابتدای بلبشویی به نام انقلاب اسلامی در پستهای متعدد و حساس عهده دار گند زدن به تمدن 2500 ساله آریایی بوده اند. به عنوان نمونه می توان به بخشی از </span><a style="COLOR: blue; TEXT-DECORATION: underline; text-underline: single" href="http://www.baztab.com/news/27669.php"><span >سوابق</span></a><span > درخشان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانه های زیر نگاهی انداخت. بعضی از این سوابق واقعا بدون شرح خود گویای همه چیز است:</span></span></p><span lang="FA" style="FONT-WEIGHT: normal;color:windowtext;" ><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><br /><span >وزارت مسكن و شهرسازي-محمد سعیدی کیا: ایشان با مدرك کارشناسي ارشد راه و ساختمان مسوول دانشکده مهندسی راه آهن و عضو هیات امناء دانشگاه های علم و صنعت، شمال کشور و موسسه انتشاراتی امیرکبیر می باشند!!</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت تعاون-عليرضا علي احمدي جشفقاني: با مدرک كارشناسي مهندسي متالوژي موفق به اخذ مدارك كارشناسي ارشد مهندسي صنايع و دكتراي تخصصي مديريت توليد(گرايش تحقيق درعمليات) گشته اند. علت انتخاب ایشان ارائه مشاوره و اجرای پروژههاي تحقيقات صنعتي وكاربردي براي شهرداري تهران می باشد!<br /></span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح-مصطفي محمدنجار: مهندسي مكانيك و فوق ليسانس در رشته مديريت اجرايي (گرايش مديريت استراتژيك) (بخوانید مدیریت آبدوغ خیاری!)<br />از مدرک فوق لیسانس ایشان جالبتر سوابق علمی ایشان است: 1-مسئول گروه تجهيزات و پشتيباني فني 2-مسئول كارخانجات صنعتي حديد 3-قائم مقام گروه جنگ افزار وزارت سپاه 4-عضويت در هيات مديره صنايع سپاه 5-از ابتداي ادغام وزارتخانه هاي سپاه و دفاع بعنوان رئيس گروه صنايع تسليحاتي ساصد 6-مسئول پروژه توپ 7-جانشين دستگاه اجرايي و مجري طرحهاي تكميلي در گروه صنايع تسليحاتي 8-عضو اصلي هيات مديره سازمان صنايع دفاع 9-مديرگروه و رئيس هيات اجرايي گروه صنايع مهماتسازي 10-معاون برنامه ريزي و توسعه ساصد (در حال حاضر) 11-اخذ نشان كار و توليد از دولت</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >آیا علمی تر از این سوابق در هیچ کجای دنیا سراغ دارید؟</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت بازرگاني-سيد مسعود ميركاظمي: كارشناسي مهندسي صنايع سال 1365 و مدرك كارشناسي ارشد مهندسي صنايع سال 1368 و دكتراي مهندسي صنايع سال 1375<br />فعاليتها و سوابق مدیریتی و اجرایی: معاونت پژوهش دانشكده فني و مهندسي دانشگاه امام حسين (ع) : سال 72 تا 75 (یعنی در دوره دانشجویی معاون پژوهش دانشکده تشریف داشته اند!)<br />و این هم سوابق علمی ایشان: دبير علمي دومين كنفرانس ملي نگهداري و تعميرات، دبير سومين كنفرانس ملي نگهداري و تعميرات </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت كار و امور اجتماعي- سيد محمد جهرمي: داراي دكتراي گروه مديريت استراتژيك (پايان دوره نظري و جامع). خود مدیریت آبدوغ خیاری چیه که دوره نظری و جامعش باشه! ضمنا مدارک قبلی ایشون هم اونقدر مایه آبرو ریزی بوده که از ذکرش خودداری شده.<br />حالا فقط ببینید ایشون از چه سنی فعالیت مدیریتی می کرده:<br />1-عضو گروه موسس جهاد و سپاه گيلان و مازندران(در سن 19 سالگي) </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >2-مسوول استان هاي گيلان ، مازندران ، زنجان (قزوين) در ستاد مركزي بنياد مستضعفان: سن بیست سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >3-فرماندار شهرستان نور و سرپرست فرمانداري آمل : بیست تا بیست و یک سالگی!</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >4-معاونت سياسي استانداري استان مركزي : بیست و یک تا بیست و دو سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >5-استاندار استان زنجان(سن 23 سالگي)</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >6-مسئول بازسازي مهران همزمان با استانداري زنجان : بیست سه تا بیست و چهار سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >7-استاندار استان لرستان : بیست و چهار تا بیست و هفت سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >8-استاندار استان سمنان : بیست و هفت تا بیست و هشت سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >البته تعدادی از سوابق مدیریتی ایشون از قلم افتاده:</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >-مسئول ریدن در دواچی (همون کهنه بچه به زبون اصفهانی) از بدو تولد تا سن 3-4 سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >- مدیر مسئول گروه تولیدی انواع جیش و استفراغ در یقه پدر بزرگ و شوهر خاله محترم یک تا پنج سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >-عضو هیأت مدیره تیم گرگم به هوای محله پنج تا ده سالگی</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >.</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >.</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >.</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >و با نداشتن مدرک دکترای آبدوغ خیاری 1-عضو هيات امناء دانشگاه <u>علوم پزشكي</u>! دانشگاه شيراز سال 76 – 74 و 2-رياست دانشكده مديريت (تهران جنوب) از سال 77 – 76 می باشند.</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت رفاه و تامين اجتماعي-سيدمهدي هاشمي: وي 113ماه سابقه حضور در جبهه هاي جنگ و50 درصد جانبازي را در كارنامه خود دارد و داراي مدارك كارشناسي معماري، كارشناسي ارشد مديريت مي باشد و در حال ارائه پايان نامه كارشناسي ارشد معماري مي باشد.<br />سوابق علمی: 1- تدريس در مركز آموزش مهندسي سپاه 2-مشاركت در پروژه هاي تحقيقاتي و پژوهشي دانشگاه امام حسين (ع) و وزارت دفاع 3-مسئول كميته مشاوره و طراحي نمايشگاه بين المللي تهران<br /></span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت كشور-مصطفي پورمحمدي: وي در سطح چهار فقه و حقوق اسلامي (معادل دكترا) در حوزه علميه تحصيل كرده است!</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت جهاد كشاورزي-محمدرضا اسكندري: مدرك كارشناسي كشاورزي در سال 1375 و در سال 1379 مدرك كارشناسي ارشد مديريت دولتي با گرايش سيستمها را دريافت كرد. (چهار سال برای اخذ مدرک فوق لیسانس آبدوغ خیاری!)</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت اطلاعات-غلامحسين محسني اژهاي: وي پس از پايان سطح عالي چند سال در درس خارج در حوزه علميه قم شركت كرد. (جالبه، فقط شرکت کرد. حالا آخرش چه گهی خورد معلوم نیست!) </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >سوابق علمي: 1ـ تدريس در دانشكده وزارت اطلاعات 2ـ تدريس در قسمت آموزش دادگاههاي انقلاب 3ـ كمك جهت تدوين لوايح قضائي و تشكيلاتي. وی همچنین در دوره های تخصصی</span><a style="COLOR: blue; TEXT-DECORATION: underline; text-underline: single" href="http://mashdiblogger.blogspot.com/2005/08/621.html"><span > گازگیری و پاچه گیری و پرتاب قندان و آفتابه و لگن مسی</span></a><span > تدریس می کند!</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت اقتصاد و دارايي-داود دانش جعفري: مدرك كارشناسي عمران از دانشكده مهندسي دانشگاه كشمير هندوستان! </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت امور خارجه-منوچهر متكي: كارشناسي علوم اجتماعي دانشگاه بنگلور هندوستان، مدرك كارشناسي ارشد روابط بين الملل از دانشگاه تهران </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت نيرو-سيدپرويز فتاح: سال 1340 در اروميه متولد شد. قبول شده آزمون دكترا ميباشد و به دو زبان انگليسي و تركي در حد ترجمه و مكالمه تسلط دارد. (عجب مهارتی! متولد ارومیه تسلط به زبان ترکی!) </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >و سوابق علمي ایشان با مدرک کارشناسی ارشد: 1- عضو هيأت علمي دانشگاه امام حسين (ع) 77-72؛ 2- معاون تحصيلات تكميلي و عضو شوراي دانشگاه امام حسين (ع) : 75-74</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي-محمدحسين صفارهرندي: مدارک و سوابق علمی این بابا واقعا بدون شرح است:<br />وي در سال 52 در رشته راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت پذيرفته و وارد اين دانشگاه شد. (خارج شد یا نه معلوم نیست) سپس وي در سال 72 دوره دانشكده فرماندهي و ستاد (معادل فوق ليسانس) و در سال 73 دوره نظري مديريت استراتژيك (بدون ارائه پايان نامه دكتري!) را به پايان رساند.</span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >بخشي از سوابق علمي: 1- صدها سرمقاله، يادداشت و گزارش تحليلي در روزنامه كيهان و برخي ديگر از نشريات 2- اجراي صدها جلسه سخنراني درباره مهم ترين مسائل فرهنگي اجتماعي كشور طي 20 سال گذشته </span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><span >وزارت نفت-علي سعيدلو: علت انتخاب: سرپرست شهرداري تهران: سال 1384<br /></span></p><p class="newsbody" dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right" align="right"><strong><span >حالا تازه این از نتایج سحر است، باش تا صبح دولتت بدمد!</span></strong></span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1123964674565596302005-08-14T00:28:00.001+04:302005-08-14T00:54:34.573+04:30محرومیت دینی<p class="NewsBody" dir="rtl" align="justify"><span style="font-family:Tahoma;"><span lang="fa"><a href="http://www.baztab.com/news/27246.php">بازتاب: </a><br /></span><i>بيراهگان؛ شايد واژهاي در حوزه سياست يا اعتقادات باشد، اما كاربرد اصلي آن در عرصه جغرافياست. راه نداشتن اگر آنقدر، موجب مشكلات و بدبختي شود كه نام يك روستا را «بيراهگان» بگذراند، ميتوان گفت، اين عبارت در معناي اصلي و وضعشده خود به كار رفته است. در ميانه رشتهكوههاي زاگرس در همجواري زردكوه، مردماني زندگي ميكنند كه بزرگترين مشكلشان، محروميت از يك جاده هموار و آسفالته است. </i></span><span style="font-family:Tahoma;"><i>اگر آنان با گذشت سالها از انقلاب اسلامي، هنوز حمام ندارند و به خاطر سنگلاخي بودن منطقه، نميتوانند چاه بزنند و از داشتن سرويس بهداشتي معذورند و اگر براي گرم شدن، درختان را ميسوزانند و به همين علت، سيلاب، همه روستا و زمينهاي زراعتي اندكشان را سالي چند بار ويران ميكند و اگر به جاي خانه در دخمه زندگي ميكنند و اگر براي امرار معاش مجبورند در طول سال آرد را با بلوط مخلوط كنند تا نان داشته باشند و اگر مسجد، حسينيه و مدرسه ندارند و اگر پزشكي نميتواند به آنان سر بزند و اگر درآمدي ندارند تا لباس بخرند يا براي كودكانشان كتاب و اسباببازي و ميوه تهيه كنند و اگر تنها معلم بومي روستاهاي آن مناطق، فقط تا چهارم ابتدايي ميتواند درس بدهد، همه به خاطر آن است كه اين روستانشينان، جادهاي صعبالعبور دارند كه 9 ماه از سال پر از برف است و برق آنجا هم به همين خاطر تنها چهار ماه در سال برقرار است. </i></span><span style="font-family:Tahoma;"><i>اما اگر به قلب همين پابرهنگان راه پيدا كني، آنان را سرشار از اميد، ايمان و اعتقاد مييابي؛ م<u>ردماني كه بيشترشان از سادات موسوي هستند</u> و تنها در روستاي «سر آقا سيد»، از توابع شهرستان كوهرنگ، پانصد خانوار از نوادگان امامزاده مدفون در آن روستا زندگي ميكنند. </i></span><span style="font-family:Tahoma;"><i><u>سادهدلاني كه از مخابرات، بهداشت، خدمات مختلف و حتي شبكههاي تلويزيوني محرومند، اما به دين و پيامبر اسلام(ص) و خاندان پاكش(ع) اعتقادي راسخ دارند.</u><br />انسانهايي وارسته و نجيب كه نه تنها از طلب كردن شرم دارند، بلكه آرزوي سلامتي مسئولان و سربلندي ايران اسلامي را آرزو ميكنند؛ روستايياني كه به خاطر قطع بودن جاده هنگام انتخابات شوراهاي اسلامي، از نعمت شوراي روستا محروم ماندهاند و كسي را ندارند كه فرياد اعتراض و درخواستهايشان را محترمانه به گوش مسئولان برساند.</i></span></p><p class="NewsBody" dir="rtl" align="justify"><span lang="fa"><span style="font-family:Tahoma;">آدم چی می تونه بگه در مورد حماقت افرادی که یه زمانی یه بابایی مجبور شده از سر ترس یا هر دلیل موجه یا غیر موجه دیگه ای سر از یه همچین بیغوله ای در بیاره و اونا هم بدنبال اون تا چند نسل همینطور بی امکانات و در نهایت بدبختی در همون محل بمونن؟ چیه می خوان در کنار قبر "آقا سید" باشن! آخه مگه عقلو از آدم گرفتن که توی جایی زندگی کنه که هیچ امکاناتی نداشته باشه و حتی نشه براش فراهم کرد؟ بعد هم از بقیه توقع داشته باشن برن پیداشون کنن و به دادشون برسن.<br /></span></span><span lang="fa"><br /><span style="font-family:Tahoma;">فقط تنها نکته ای که در مورد این ماجرا جلب توجه می کنه و باور این داستانو امکانپذیر می کنه سید بودن و اعتقاد راسخ به دین داشتن این جماعته. چون دینداری این مدلی لازمه اش مرخص کردن عقله! تازه اوج مصیبت اینجاست که اینا مسجد و حسینیه ندارن!!</span></span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1123253407859751032005-08-05T19:17:00.000+04:302005-08-05T19:20:07.866+04:30خیانت<p align="center"><img alt="Image hosted by Photobucket.com" src="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/khyaanat.gif" /></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1122961023271890732005-08-02T10:04:00.000+04:302005-08-02T10:07:03.276+04:30سانتریفوژ<p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">یک مقام آگاه هسته ای گفت ما می توانیم مثل پیکان سانتریفوژ بسازیم!</span></p><div align="right"><span lang="fa">چهل سال بعد: مراسم تودیع با آخرین سانتریفوژ تولیدی شرکت "ایران هسته" امروز با حضور رهبر، رنیس جمهور، وزرا و نمایندگان مجلس انجام گرفت. در این مراسم رئیس جمهور با نوشتن یادگاری بر روی در سانتریفوژ که تغییرات بسیار عمده ای نسبت به ورجد اولیه آن یافته بود آن را به موزه فرستادند. کارشناسان معتقدند که از جمله مهمترین این تغییرات رنگ آن بود که از قرمز آلبالویی به سفید یخچالی تغییر یافته بود</span></div><div align="right"><br /></div><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">وزیر امور هسته ای در پاسخ خبرنگاران که می پرسیدند اکنون با از رده خارج شدن سانتریفوژ، شرکت ایران هسته چه تولیدی خواهد داشت گفت: با توجه به پیشرفتهای عظیم علمی و فنی که این شرکت در این مدت کسب کرده از این به بعد به تولید آب هویج گیری خواهد پرداخت که با برنامه ریزیهای انجام شده امید است ظرف سی سال آینده صادرات آن به کشورهای شاخ آفریقا شروع گردد!</span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1121496052459887862005-07-16T11:08:00.000+04:302005-07-16T11:10:52.463+04:30دریاچه ولشت، کلاردشت<p align="center"><img alt="Image hosted by Photobucket.com" src="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/valasht1.jpg" /></p><br /><br /><p align="center"><img alt="Image hosted by Photobucket.com" src="http://img.photobucket.com/albums/v240/pedmet/valasht2.jpg" /></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1119026757652716172005-06-17T21:13:00.000+04:302005-06-17T21:15:57.653+04:30<p dir="rtl" align="right">آقا امروز ملت به ممسی ظهور گذاشتن! صدا و سیما هم که کم مونده فیلم سوپر نشون بده، حالا آهنگ بیژن مرتضوی و داریوش و فرهاد و اینا که هیچی! از صب تا حالا هم که صد بار به ممسی ظهور گذاشتن رهبر معذب رو نشون داده و این که می گه مردم دارن رای به نظام می دن و این آرا مقبولیت و مشروعیت نظام ما رو نشون می ده، حالا هر خری می خواد رئیس جمهور بشه!</p><div align="right">با عرض معذرت از همه دوستانی که توی این مدت تمام سعی و تلاششون رو کردن (و بعضیاشون واقعا با نیت پاک) تا مردم رو به رای دادن به معین تشویق کنن و بسیاری از استدلالاتشون هم منطقی و مقبول بود ولی هرچی زور زدم نتونستم با زرت و پرتای فوق الذکر کنار بیام و برم رای بدم. بالاخره مسلمون از یه سوراخ ممکنه دو بار گزیده بشه (76 و 80) ولی اگه سه بار بشه دیگه اسمشو نمی شه مسلمون گذاشت! ما هم که اصلا دلمون نمی خواد به جمعیت مسلمون دنیا نقصان و خللی وارد بشه، می خواییم؟<br /></div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1118782166970451732005-06-15T01:13:00.000+04:302005-06-15T01:19:26.976+04:30شاخ بی یال و دم<div align="right"><span lang="fa">آقا می ترسم این دوستان اصلاح طلب بالاخره کار دست ما دوستان تحریمی (یا ترحیمی؟!) بدن و مخمونو بپیچونن. آخه من نمی دونم این ملت بدبخت تا کی باید مجبور به انتخاب بین بد و بدتر باشه؟ امروز اتفاقی گذرم به جلسه سخنرانی و پرسش پاسخ در دانشگاه تربیت مدرس افتاد که سعید رضوی فقیه و دکتر کدیور حضور داشتند. ظاهرا تاکتیک اصلاح طلبها روی انتقاد شدید و بی پرده از جناح راست متمرکز شده که البته بین جوونا و دانشجوها پر طرفداره. رو این حساب رضوی فقیه تا اونجایی که تونست پنبه قالیباف و رفسنجانی و مصباح رو زد که مدام با تشویق و سوت بچه ها همراهی می شد و نکته جالب و متفاوت از گذشته هم اسم بردن از اشخاص بود که تا حالا تقریبا به نوعی در گفتار سیاسی جامعه تابو بوده. این هم از اون تابوهاییه که باید شکسته بشه. کدیور هم توی سخنرانیش از ملاحظات و مقدورات فعلی اصلاح طلبی سخن گفت. در مجموع استدلالاتی که بیان شد حول این نکته بود که باباجون بیایین رای بدین وضع از اینی که هست بدتر نشه</span></div><div align="right"><br /></div><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">معین هم امشب در برنامه خبری شبکه دو مصاحبه کرد که من نمی دونم نسبت به بقیه کاندیداها چرا اینقدر شل و کم اثر حرف می زنه. ایشون در یک سوتی لاریجانی وار (البته ازنوع محمد جوادش که فعلا بنا به مقتضیات خفه قون! گرفته) صدام رو به یک "شاخ بی یال و دم" تشبیه فرمودن! البته من فکر می کنم این شاخ بی یال و دم بیشتر صفت مناسبی برای اصلاح طلبان باشه که واقعا برای راستیها شاخ شدن منتهی یال و کوپال و پشم و پری هم براشون نمونده که اونها هم امیدوارن به زودی ترتیب این شاخ رو بدن!</span></p><div align="right"><br /></div><p dir="rtl" align="right"><span lang="fa">حالا به نظر شما بالاخره ما رای بدیم یا نه البته به معین؟</span></p>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1117036840754580742005-05-25T13:03:00.000+04:302005-05-27T11:07:26.440+04:30تحلیل انتخاباتی<div dir="rtl" align="right"><br /><p dir="rtl">به نظر <a href="http://bilakh.h0der.com/archives/2005/05/050522_014059.shtml">من</a> قالیباف و رضایی رأیهای احمدی نژاد را در دهات بزرگ به نفع رفسنجانی خواهند شکست و این فقط به سود کروبی خواهد بود که بیشتر به لاریجانی نزدیکی کرده. اما بر عکس در دهات کوچک و شهرهایی مثل تهران کروبی به نفع رفسنجانی کنار خواهد رفت تا صلاحیت احمدی نژاد رد شود؛ چرا که از همه بیشتر تمایلات راست گردانه دارد. در آخر هم اگر معین رفسنجانی را بزند و رضایی هم از پس پسر خودش بر بیاد، تیم ملی می ره جام جهانی!</p></div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1116535225276138972005-05-20T04:57:00.000+04:302005-05-20T01:58:05.410+04:30به یاد سردار<div align="justify"><p dir="rtl">اون شب حاجی خیلی نورانی شده بود. همه بچه ها رو بوسید. آفتابه رو برداشت و رفت پشت خاکریز. ناگهان صدای انفجاری بلند شد. آره، حاجی رو مین ریده بود...</p></div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1116350456358769372005-05-17T21:48:00.000+04:302005-05-17T21:50:56.363+04:30یک سوال حیاتیلاک پشتها وقتی سرشون رو می کشند تو، ستون فقراتشون منقبض می شه یا قوس برمی داره؟Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1115569889155350502005-05-08T20:52:00.000+04:302005-05-08T21:01:29.160+04:30جشنواره فیلمهای انتخابات ریاست جمهوری<div align="right">رفسنجانی: پدر خوانده<br />ولایتی: هشتاد روز دور دنیا<br />لاریجانی: کیف انگلیسی</div><div align="right">توکلی: طلسم شدگان<br />احمدی نژاد: برای یک تکه نان<br />معین: سوته دلان<br />کروبی: لیلی با من است<br />رضایی: نجات سرباز رایان<br />قالیباف: کمربندها را ببندید</div><div align="right"></div><div align="right"> </div><div align="right">جوک دوبله نشده:</div><div align="left">First-year students at Med School were receiving their first anatomy class with a real corpse. They all gathered around the surgery table with the body covered with a white sheet. The professor started the class by telling them, "In medicine, it is necessary to have 2 important qualities as a doctor. The first is that you not be disgusted by anything involving the human body." For an example, the Professor pulled back the sheet, stuck his finger in the butt of the corpse, withdrew it and stuck his finger in his mouth. "Go ahead and do the same thing," he told his students. The students freaked out, hesitated for several minutes, but eventually took turns sticking a finger in the butt of the dead body and sucking on it. When everyone had finished, the Professor looked at them and told them, "The second most important quality is observation. I stuck in my middle finger and sucked on my index finger. Now learn to pay attention.</div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1114845796140703732005-04-22T10:03:00.000+04:302005-04-30T11:53:16.143+04:30چرا رأی نمی دهم<div align="right">علیرغم اعتقاد قوی به دموکراسی و راههای مسالمت آمیز برای اعمال تغییرات در سطوح مختلف قدرت به چند دلیل در انتخابات ریاست جمهوری رأی نخواهم داد<br />مهمترین دلیل این که مبانی نظام جمهوری اسلامی (هرچند اطلاق کلمه نظام به این رژیم درست نیست، چون نظم و انضباطی در این سیستم دیده نمی شود و هرج و مرج و شلختگی جزء ذات آن است) که در حال حاضر ولایت فقیه می باشد، در تقابل با دموکراسی است و انتخابات تنها به عنوان پوششی ظاهر فریب بر استبداد ولایی است.<br />دلیل دیگر آنکه رأی به هر کدام از کاندیداها تأثیری در رفتار حکومت نخواهد داشت و تنها تعداد کل آرا برای رژیم اهمیت دارد و آن را به نفع خود مصادره خواهد کرد. کاری که در نهایت وقاحت و پررویی حتی با نتایج انتخابات دوم خرداد که دهن کجی آشکاری به رژیم بود کرد! هر رأیی که به صندوق انداخته شود قطره خونی است در رگ رژیم که به طولانیتر شدن حیات آن کمک خواهد کرد. پس نمی توان با نظام ولایت فقیه مخالف بود و در عین حال در انتخابات آن هم شرکت کرد.<br />نکته دیگر اینکه حتی اگر کاندیدی هم پیدا بشود که با اصل ولایت فقیه مخالف باشد و در صدد ایجاد تغییر در بنیان و ماهیت حکومت فعلی ایران باشد اولاً از فیلتر ورودی به انتخابات رد نخواهد شد و ثانیاً با فرض عبور از فیلتر هیچ ابزار عملکردی در سیستم نخواهد داشت. هرچند هیچکدام از کاندیداهای فعلی دارای چنین مشخصه ای نیستند.<br />با وجود دلایل فوق آیا هیچ توجیهی برای شرکت در انتخابات می ماند؟ </div>Unknownnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7209965.post-1114020470803826682005-04-20T22:29:00.000+04:302005-04-20T22:37:50.803+04:30<span style="font-size:130%;"><strong><em>"نهم ربیع الاول سالروز جلوس امام مهدی بر تخت خلافت مبارک باد"</em></strong></span><br /><br />ما هم این بامبول جدید آخوندها و این استعداد شگرف اونها رو در ساختن مناسبتهای جدید و سرکار گذاشتن عوام کالانعام به فال نیک گرفته و مبارکباد می گوییم. امیدواریم اینقدر این مناسبتها زیاد بشه که دیگه یه سال واسه دوره اونا کم بیاد و نیاز به دو و بلکه هم سه سال باشه تا نوبت یه مناسبت مذهبی برسهUnknownnoreply@blogger.com