Monday, June 14, 2004

سفرنامه اتاوا ۲

اتاوا به دلیل قرار
گرفتن در کنار
" رودخانه اتاوا" و
همینطور دو رود کوچکی که از وسط شهر می گذره شهر خیلی قشنگ و سرسبز و صد البته خیلی
تمیزیه. اطراف رودخانه ها سرتاسر فضاهای سبز و مسیرهای ویژه برای دو، دوچرخه و
Roller Blade ساخته شده و در زمستون هم که رودخانه کوچکه
کلا یخ می بنده و روش اسکیت بازی می کنن. اینها عکسهایی از یکی از رودخونه ها و چشم
انداز اتاوا از روی اون هست:





اتاوا دوتا دانشگاه داره: دانشگاه
اتاوا و دانشگاه کارلتون. دانشگاه کارلتون اتاوا که در کنار این دو رودخانه قرار
گرفته فضای بسیار چشم نواز و دل انگیزی داره. البته عمرا به پای چشم اندازها و
فضاهای وسیع دانشگاههای آزاد خودمون نمی رسه:






یکی از این رودخانه ها در واقع یک
کانال آبی برای عبور قایقهاست که به دلیل اختلاف سطحش با رودخانه اصلی اتاوا بوسیله
چندین سد متحرک چوبی که بهشون
Lock

گفته می شه بسته می شه و سطح آب همراه با قایقها مرحله به مرحله پایین می آید. یکی
از این قفلها را اینجا می بینید:






این کانال جنوب اتاوا را به شمالش وصل
می کنه و مناظر اطراف اون خیلی قشنگه. اینا عکسهایی از نماهای اطراف این رودخانه
است که از روی قایق گرفته شده:










اینجا هم انتهای کانال در Down
Town
اتاواست و نمایی از پارلمان کانادا از
روی قایق:






اینها هم تعدادی از عکسهای روز آخر
سفر ما که امام رضا طلبید و رفتیم حرم. باور نمی کنید ببینید:






البته با اینکه وسط هفته بود، زائرین
زیادی اومده بودند و خلاصه فضا خیلی معنوی بود. جای همه شما خالی:






خوشبختانه اون روز نماينده آيت الله
مشکينی هم اومده بود ليست زائرين را تهيه می کرد ببره خدمت آقا جهت امضاء. ما هم
رفتيم اسم بنويسيم که گفتند نفری ده هزار دلار آب می خوره نقداً! که ديگه بی خيال
شديم. بهر حال اميدواريم آقا خودش يه نظری بکنه. اينا هم چشم اندازهای اطراف حرم:










اینم همینجوری برای اینکه رو دستم باد
نکنه:






جوک دوبله نشده امروز:


John asks his grandpa: "Do you still
have sex with Granny?"



Grandpa says: "Yes, but only Oral".



John says: "what is oral?"



Grandpa: "I say Fuck you, and she says: Fuck you too"!!!

Friday, June 11, 2004

سفرنامه اتاوا 1

خب بالاخره سفر ما به اتاوا تموم شد و برگشتیم. جای همه شما خالی کلی خوش گذشت. اتاوا همونطوری که می دونید پایتخت کانادا و شهر بسیار زیبایی است. جاده مونترال به اتاوا تقریبا سرتاسرش این شکلیه:



البته خیلی ذوق نکنید، بعد از یه مدتی یکنواخت می شه. موقعی که ما رسیدیم به شهر آخر هفته و شب بود و طبعا مرکز شهر که پر از بار و کلوپه، شلوغ پلوغ:



یکی از چیزای جالب توجه کالسکه هایی بود که توسط آدم کشیده می شد برای گردش در خیابونهای مرکز شهر. همینطور دوچرخه های سیرکی و لیموزینهای آخرین مدل:


 


یکی از رسمهایی که اینجا هست (و ظاهرا شنیدم که توی اروپا هم رواج داره) اینه که دختر و پسری که قصد ازدواج دارن یه هفته قبل از ازدواجشون هر کدوم جدا با دوستاشون راه می افتن و هرکاری که دلشون بخواد می کنن و هر جایی دلشون بخواد می رن به عنوان آخرین شب زندگی مجردی! اون شب هم ما چندتایی از این دسته های دختر و پسر مشغول به الواتی دیدیم که یکی از جالب تریناشون این عروس خانوم بود که با اون چیزه که دستش گرفته بود و توی خیابون می چرخید همه را میخ کرده بود:



اینم نمای پارلمان و میدان روبروش در شب و یه نقاشی خیابونی کف پیاده رو:



اینم ساختمون موزه Civilization و تعدادی عکس از داخل موزه:





اینا هم تعدادی عکس از داخل Chataue Laurier که به زبون آدمیزادش می شه "قلعه  لوریر" که فعلا به عنوان هتل استفاده می شه و ما جای شما خالی یه شام حسابی اونجا خوردیم:




اینم دسرمون:



خب دیگه واسه امروز بسه. یه سری دیگه عکس هست که می مونه واسه پست بعدی. البته دیدم که عزیزدوردونه هم رفته اتاوا و قول داده از اماکن مقدسه عکس بیاره. واسه همین عکس بقیه اماکن را به وبلاگ ایشون حواله می کنیم و تو پست بعدی از مناظر طبیعی اتاوا عکس خواهم گذاشت.


جوک دوبله نشده امروز +18:


A man marries a deaf girl.
He mimes: "Let's make a code: if I want sex, I will squeeze your breast. In response, you can pull my penis once for Yes, and 50 times for No"!!!